ضحی

بایگانی
آخرین مطالب

باز امشب ...

دوشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۲، ۰۹:۵۶ ب.ظ

شعری سپید تقدیم به همه دوستان:

بازامشب مهتاب می تابه
ولی انگار که مهتاب بی تابه


بی تابی او از چیست من نمی دانم
ولی اگر گریه کند می گویم که حق داره


حال باران هم با او همراه می شود
شاید به این خاطر که می خواهد بگوید باران واقعاحق داره


وشاید این غصه ای که دل مهتاب راپرکرده 
وگلوی اورا هم بغض دار کرده


دلیلش گناه ما ادم های قدر نشناس
اه که چقدر مهتاب با احساس
که او به خاطر گناهان ما ناراحت و شب وروز را نمی شناس


ماادمها اگر کمی به خود اییم می بینیم که تاحدی گناه وجود ما را فراگرفته
که کاملا از خود غافل شده ایم ازبندگی داریم خارج می شویم رفته رفته


هان ای انسان خود خواه و خود بین به خود ا و بالاتر را ببین
بالارانگاه کن و خداوند را بببین


خدایی که ناظر بر اعمالت است را ببین
مهتاب که به خاطرگناه تو غصه دار است راببین


حالاشرم کن و نگاهت را بدوز به ز مین
وسجده کن وبخشش بخواه از خداوند رحمان ومبین


بخشش بخواه که تا شاید روزی بهشت جایگاه توشود
تاشاید بر تو منت بگذارند و ضحی تخلص شاعریت شود

مهتاب که به خاطرگناه تو غصه دار است راببین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی